Audi A7 Sportback









می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟ جایی که می ری مردمی داره که می شکننت ، نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی ، تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری ، قلب می ذارم که جا بدی ، اشک می دم که همراهیت کنه ، و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم . (احمد شاملو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جانم از غم تباه شد ای واه ، روزم از عشق شد سیاه سیاه ، سوختم ، سوختم ، دریغ ، دریغ ، مگر ای شیخ عشق بود گناه ؟! (احمد شاملو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دز فراسوهای عشق تو را دوست دارم ، در فراسوی پرده و رنگ ، در فراسوی پیکرهایمان ، با من وعده ی دیداری بده . (احمد شاملو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه لرزش دست و دلم از آن بود ، که عشق پناهی گردد ، پروازی ، نه گریزگاهی گردد . (احمد شاملو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند ، زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد ، یکی بدبختی مطلق معنی کرد ، یکی درد درمان ناپذیرش خواند ، و سرانجام یکی رسید و گفت : زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود . (احمد شاملو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه در رفتن حرکت بود ، نه در ماندن سکون ، شاخه ها را از ریشه جدایی نبود ، و باد سخن چین با برگ ها رازی چنان نگفت که به شاید ، دوشیزه عشق من مادری بیگانه است ، و ستاره پر شتاب بر مداری معیوس جاودانه می گردد . (احمد شاملو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نام خفت دهندگان را نمی خواستم و خفت کشندگان را ، می خواستم نام تو را بدانم ، و تنها نامی که می خواستم و ندانستم . (احمد شاملو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسی که باورت داره ، همیشه یک قدم جلوتر از کسیه که دوستت داره .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمیدونم چه گناهی مرتکب شدم که تو شدی دار مکافاتم. مگه تو خودت گناهکار نبودی مگه تو خطا نکردی آره من پاداش تو و تو نتیجه گناهانم. گناهم این بود که تو رو داشتم اما چقدر دیر فهمیدم چون تو زودتر از من خودت رو رها کردی از بستن زنجیر گریختی
-------------------------------------
برات نوشتم از همه دلتنگیام از وقتی که در کنارم نیستی لحظه ها بدون تو چقدر دیر میگذرن بر خلاف آن زمان که در کنارم هستی لحظه به مانند بادی که شالیزارها را برقص در میارن بسرعت میگذرند و من تو ترا در بهترین لحظه های زندگیم از دست میدم اما بی تو زمان به مانند هزاران سال مرا در زندان خویش به زندانی گرفته اند
--------------------------------------
رفتي ولي فضاي دلم تنگ ميشود
باور نميکنم که دلت سنگ ميشود
اي آشناي دير رسيده کجا روي
پاي ترانه در پي تو لنگ ميشود
در اين سکوت ممتد و تاريک بيکسي
بين من و تو فاصله فرسنگ ميشود
وقتي تو هم به خاطره ام فکر ميکني
غمنامه تو روي گلو چنگ ميشود
اي دلبري که دل به تو دادم چه ميکني
اينگونه بين من و خودم جنگ ميشود
عاشق نبوده اي که بداني ز رفتنت
از فرط تشنگي همه بيرنگ ميشود
در آرزوي داشتنت دلرباي من
تا آخرين نفس دل من تنگ ميشود
---------------------------------
نگو که خونه قلبت مال من بوده وهست
حیف اون قلب غریبم که به پای تو نشست
عاشقم نیستی دلم حرفاتو باور نداره
برو چشمای سیاهت غمو یادم میاره
آره تو چشمای نازت اونی که مرده منم
تو چشات عشقتو دیدم حالا آتیشه تنم
آره آتیشه تنم اون که برام مرده تویی
اونی که قلب منو روی هوس برده تویی
نگو از روی هوس قلبمو خنجر نزدی
همه حرفا رو نگفتی تو ریا رو بلدی
نگو هر ثانیه بی من واسه تو سالی شده
دل من از همه حرفای دلت خالی شده
آره با اون همه حرفا دلو دزدیده بودی
عاشقم کردی و سیب دلمو چیده بودی
توی دنیای سیاهم نگو روشن میمونی
برو با عشق دروغت نگو با من میمونی
آره اون عشق دروغت پر از رنگ و ریاس
مثه اون چشمای نازت پر از رنگ سیاس
پر از رنگ سیاه و پر از حرف دروغ
تویی که سنگی قلبت مثه یه شهر شلوغ
آره تو شهر شلوغت دل من گم شد و مرد
دلی که ساده شد و گول نگاه تو روخورد
------------------------------------
به چشماي خودت قسم
ديگه بهت نمي رسم
وصال تو خياليه
واي كه دلم چه حاليه
اونوقتا اينجوري نبود
راهت به اين دوري نبود
حالا كه عاشقت شدم
نيستي ديگه مال خودم
پاييز چه فصل زرديه
عاشقيم چه درديه
سر به سرم كه نذاري
بگو يه كم دوسم داري ؟
نمي موني من مي مونم
ميري يه روزي مي دونم
--------------------------------------
من با خاطرات تو زنده خواهم ماند.چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی.شاید باور نکنی، از من همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی می ماند و خود کاری که هیچ گاه آخرین حرفهایم را به تو نمی تواند گفت.شاید یک روز وقتی می خواهی احوال مرا بپرسی،عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی.شاید کودکی گستاخ و بازیگوش با شیطنت سفر بی بازگشتم را از دیوار سیمانی کوچه اِتان بکند و پاره کند.تمام دغده هایم این است که آیا بعد از این سفر محتوم می توانم همچنان با تو سخن بگویم؟ آیا دستی برای نوشتن ودلی برای تپیدن خواهم داشت؟شاید باور نکنی، اما دوست دارم مدام برایت بنویسم.بعضی وقتها که کلمات را گم می کنم،دوست دارم، دشتها، دریا ها،کوه ها،جنگلها،ستاره ها و هرچه در کاینات هست همه وهمه کلمه شوند تا بهتر بنویسم.دوست دارم تا به حیات کلمه ای نجیب دست یابم تا رهگذران غمگین صبحگاهان،زیر آفتابی نارس مرا زمزمه کنند.میدانم که خسته ای اما دوست دارم اجازه دهی کلماتم دمی روبرویت بنشینند و نگاهت کنند تا به حقیقت این جمله را دریابی که می گوید:مرا از یاد خواهی برد، نمی دانم؟ولی می دانم از یادم نخواهی رفت...
----------------------
برایت آرزو مىکنم که عاشق شوى،
و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ...... ويکتور هوگو
من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد. ويکتور هوگو
در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد. ويکتور هوگو
خوشبخت كسي است كه به يكي از دو چيز دسترسي دارد : يا كتابهاي خوب يا دوستاني كه اهل كتاب باشند. ويکتور هوگو
هرگز در میان موجودات مخلوقی كه برای كبوتر شدن آفریده شده كركس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یك از مخلوقات نیست جز آدمیان. ويکتور هوگو
تمام جهنم در يک کلمه وجود دارد:تنهايي. ويکتور هوگو
خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگويم، هزاران جلد کتاب مي شود ولي آنچه در دل دارم يک جمله بيش نيست. ويکتور هوگو
کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند. ويکتور هوگو
انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست. ويکتور هوگو
هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست . ويکتور هوگو
ببديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد که درصدد رفع آن برآئيم . ويکتور هوگو
عشق عبارت است از وجود يک روح در دو کالبد. عامليست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند. ويکتور هوگو
آزادی ما از نقطهای شروع می شود که آزادی دیگران پایان مییابد. ويکتور هوگو
بدبختی، مربی استعداد است. ويکتور هوگو
بهمرگ راضی شدن، بهفتح نائل شدن است. ويکتور هوگو
تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است. ويکتور هوگو
جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست. ويکتور هوگو
خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را. ويکتور هوگو
در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده میشود، آحاد به یکدیگر فشرده میگردند. ويکتور هوگو
شاید بتوان از هجوم سیلآسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمیتوان جلوگیری نمود. ويکتور هوگو
فقر و مسکنت ، مردان را بهجنایت و زنان را بهفحشاء سوق میدهد. ويکتور هوگو
فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن. ويکتور هوگو
فلسفه، میکروسکوپ افکار است. ويکتور هوگو
گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی میرسد که رشتهها و پیوندها را میگسلد، این مرحلهای است که تیرهبختان و سیاهکاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که "شومی" است شریک میشوند، این کلمه بینوایان است. ويکتور هوگو
وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، یعنی رأی بالاترین مرجع اعلام شده است. ويکتور هوگو
همهجا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیدهاند. ويکتور هوگو
هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمیکند.ويکتور هوگو
آنانکه نمیتوانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند. ويکتور هوگو
آینده کودکان بسته بهتربیت پدر و مادر است. ويکتور هوگو
ادبیات، راز پنهانی تمدن است، شعر، سرّ مکتوم آمال است.ويکتور هوگو
از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و میپندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد. ويکتور هوگو
از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم. ويکتور هوگو
امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان. ويکتور هوگو
انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایهای از خود به یادگار نمیگذارد. ويکتور هوگو
باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد. ويکتور هوگو
بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را میطلبی. ويکتور هوگو
بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است. ويکتور هوگو
خدمت بهوطن نیمی از وظیفه است و خدمت بهانسانیت، نیم دیگر آن. ويکتور هوگو
----------------------------------------
دختری را که در تصویر می بینید ، کتی کرکپاتریک نام دارد؛ کتی 21 ساله به همراه نامزد 23 ساله خود نیک برای جشن عروسی شان آماده می شوند.
این عکس تنها چند دقیقه قبل از مراسم عروسی این دو جوان ، در روز 11 ژانویه 2005 گرفته شده است.
کتی مبتلا به سرطان است و بیماری وی در بدترین وضعیت خود قرار دارد؛ وی مجبور است هر روز ساعاتی زیر نظر پزشک و دستگاه های مخصوص قرار بگیرد. در این عکس ، نیک منتظر است تا کتی یکی دیگر از شیمی درمانی هایش به پایان برساند.
کتی علیرغم تمام درد و رنج ناشی از بیماری سرطان ، ضعف بدنی ، شوک های ناشی از تزریق پی در پی مورفین ، قصد دارد مراسم عروسی خود را بدون هیچ عیب و نقصی برپا کند . وی به خاطر بیماری اش همیشه در حال کاهش وزن است ، به همین خاطر مجبور شد هر چه به روز عروسی اش نزدیک تر می شود ، لباس عروسی اش را کوچک تر و کوچک تر کند.
وی مجبور بود در طول مراسم عروسی اش کپسول تنفسی اش را به دنبال خود داشته باشد . در این تصویر پدر و مادر نیک را می بینید. آنها از اینکه می بینند پسرشان با عشق دوران دبیرستان خود ازدواج می کند بسیار خوشحال هستند.
کتی در ویلچیر خود نشسته و به ترانه ای که نیک و دوستانش می خوانند گوش می دهد.
طی مراسم عروسی ، کتی مجبور می شد برای لحظاتی استراحت کند. او به خاطر ضعف و درد
نمی توانست به مدت طولانی بایستد.
کتی تنها پنج روز بعد از مراسم عروسی اش فوت کرد. دیدن زنی که علیرغم بیماری سرطان و آگاهی به عمر کوتاه مدت اش ، ازدواج می کند و تمام مدت لبخند بر لب دارد ما را به این فکر می برد که خوشبختی دست یافتنی است ، مهم نیست چقدر دوام می آورد.
باید از منفی بافی دست برداریم ؛ زندگی آنقدرها هم که فکر می کنیم پیچیده نیست.
زندگی کوتاه است
قوانین را زیر پا بگذار
بسرعت ببخش
با صداقت عاشق شو و با حرارت ببوس
همیشه بخند
هیچ وقت لبخند را از لب هایت دریغ نکن
مهم نیست زندگی چقدر عجیب است
زندگی همیشه آنطور که ما فکر می کنیم پیش نمی رود



يادبودي از همه پسران تو ( به جز ريكاردو كه هيچ پولي پرداخت نكرد)
اينك در آغوش پروردگاري , خدايا مواظب كيف پولت باش
او يك شوهر خوب , يك پدر عالي , اما يك برقكار بد بود
اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد.
هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟!
اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی
اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت, می دونستم که می خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟
اما به سختی می تونستم جواب قانع کننده ای براش پیدا کنم, چرا که من دلباخته یک دختر جوان به اسم"دوی" شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم.
من و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به اون احساس ترحم داشتم. بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم, خونه, سی درصد شرکت و ماشین رو به اون دادم. اما اون یک نگاه به برگه ها کرد و بعد همه رو پاره کرد.
زنی که بیش از ده سال باهاش زندگی کرده بودم تبدیل به یک غریبه شده بود و من واقعا متاسف بودم و می دونستم که اون ده سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و زندگی با من کرده, اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم.
بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد, چیزی که انتظارش رو داشتم. به نظر من این گریه یک تخلیه هیجانی بود.بلاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می افتاد. فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز گذاشته! به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم. وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همون جاست, وقتی اون رو خوندم دیدم شرایط طلاق رو نوشته. اون هیچ چیز از من نمی خواست به جز این که در این مدت یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم.
اون درخواست کرده بودکه در این مدت یک ماه تا جایی که ممکنه هر دومون به صورت عادی کنار هم زندگی کنیم, دلیلش هم ساده و قابل قبول بود: پسرمون در ماه آینده امتحان مهمی داشت و همسرم نمی خواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه!
این مسئله برای من قابل قبول بود, اما اون یک درخواست دیگه هم داشت: از من خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دست هام گرفته بودم و به خانه اوردم. و درخواست کرده بود که در یک ماه باقی مونده از زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی دست هام بگیرمو راه ببرم.
خیلی درخواست عجیبی بود, با خودم فکر کردم حتما داره دیونه می شه.
اما برای این که اخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم.
وقتی این درخواست عجیب و غریب رو برای "دوی"تعریف کردم اون با صدای بلند خندید گفت:
به هر باید با مسئله طلاق روبرو می شد, مهم نیست داره چه حقه ای به کار می بره.
مدت ها بود که من و همسرم هیچ تماسی با هم نداشتیم تا روزی که طبق شرایط طلاق که همسرم تعین کرده بود من اون رو بلند کردم و در میان دست هام گرفتم.
هر دومون مثل آدم های دست و پاچلفتی رفتار می کردیم و معذب بودیم.
پسرمون پشت ما راه می رفت و دست می زد و می گفت: بابا مامان رو تو بغل گرفته راه می بره.
جملات پسرم دردی رو در وجودم زنده می کرد, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و از اون جا تا در ورودی حدود ده متر مسافت رو طی کردیم. اون چشم هاشو بست و به آرومی گفت: راجع به طلاق تا روز آخر به پسرمون هیچی نگو!
نمی دونم یک دفعه چرا این قدر دلم گرفت و احساس غم کردم. بالاخره دم در اون رو زمین گذاشتم, رفت و سوار اتوبوس شد و به طرف محل کارش رفت, من هم تنها سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم.
روز دوم هر دومون کمی راحت تر شده بودیم, می تونستم بوی عطرشو اسشمام کنم. عطری که مدتها بود از یادم رفته بود. با خودم فکر کردم من مدتهاست که به همسرم به حد کافی توجه نکرده بودم. انگار سالهاست که ندیدمش, من از اون مراقبت نکرده بودم.
متوجه شدم که آثار گذر زمان بر چهره اش نشسته, چندتا چروک کوچک گوشه چماش نشسته بود,لابه لای موهاش چند تا تار خاکستری ظاهر شده بود!
برای لحظه ای با خودم فکر کردم: خدایا من با او چه کار کردم؟!
روز چهارم وقتی اون رو روی دست هام گرفتم حس نزدیکی و صمیمیت رو دوباره احساس کردم.
این زن, زنی بود که ده سال از عمر و زندگی اش رو با من سهیم شده بود.
روز پنجم و ششم احساس کردم, صیمیت داره بیشتر وبیشتر می شه, انگار دوباره این حس زنده شده و دوباره داره شاخ و برگ می گیره.
من راجع به این موضوع به "دوی" هیچی نگفتم. هر روز که می گذشت برام آسون تر و راحت تر می شد که همسرم رو روی دست هام حمل کنم و راه ببرم, با خودم گفتم حتما عظله هام قوی تر شده. همسرم هر روز با دقت لباسش رو انتخاب می کرد. یک روز در حالی که چند دست لباس رو در دست گرفته بود احساس کرد که هیچ کدوم مناسب و اندازه نیستند.با صدای آروم گفت: لباسهام همگی گشاد شدند.
و من ناگهان متوجه شدم که اون توی این مدت چه قدر لاغر و نحیف شده و به همین خاطر بود که من اون رو راحت حمل می کردم, انگار وجودش داشت ذره ذره آب می شد. گویی ضربه ای به من وارد شد, ضربه ای که تا عمق وجودم رو لرزوند. توی این مدت کوتاه اون چقدر درد و رنج رو تحمل کرده بود, انگار جسم و قلبش ذره ذره آب می شد. ناخوداگاه بلند شدم و سرش رو نوازش کردم. پسرم این منظره که پدرش , مادرش رو در اغوش بگیره و راه ببره تبدیل به یک جزئ شیرین زندگی اش شده بود.
همسرم به پسرم اشاره کرد که بیاد جلو و به نرمی و با تمام احساس اون رو در آغوش فشرد.
من روم رو برگردوندم, ترسیدم نکنه که در روزهای آخر تصمیم رو عوض کنم. بعد اون رو در آغوش گرفتم و حرکت کردم. همون مسیر هر روز, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و در ورودی.دستهای اون دور گردن من حلقه شده بود و من به نرمی اون رو حمل می کردم,
درست مثل اولین روز ازدواج مون. روز آخر وقتی اون رو در اغوش گرفتم به سختی می تونستم قدم های آخر رو بردارم.
انگار ته دلم یک چیزی می گفت: ای کاش این مسیر هیچ وقت تموم نمی شد. پسرمون رفته بود مدرسه, من در حالی که همسرم در اغوشم بود با خودم گفتم:
من در تمام این سالها هیچ وقت به فقدان صمیمیت و نزدیکی در زندگی مون توجه نکرده بودم.
اون روز به سرعت به طرف محل کارم رانندگی کردم, وقتی رسیدم بدون این که در ماشین رو قفل کنم ماشین رو رها کردم, نمی خواستم حتی یک لحظه در تصمیمی که گرفتم, تردید کنم.
"دوی" در رو باز کرد, و من بهش گفتم که متاسفم, من نمی خوام از همسرم جدا بشم!
اون حیرت زده به من نگاه می کرد, به پیشانیم دست زد و گفت: ببینم فکر نمی کنی تب داشته باشی؟
من دستشو کنار زدم و گفتم: نه! متاسفم, من جدایی رو نمی خوام, این منم که نمی خوام از همسرم جدا بشم.
به هیچ وجه نمی خوام اون رو از دست بدم.
زندگی مشترک من خسته کننده شده بود, چون نه من و نه اون تا یک ماه گذشته هیچ کدوم ارزش جزییات و نکات ظریف رو در زندگی مشترکمون نمی دونستیم.
زندگی مشترکمون خسته کننده شده بود
نه به خاطر این که عاشق هم نبودیم بلکه به این خاطر که اون رو از یاد برده بودیم.
من حالا متوجه شدم که از همون روز اول ازدواج مون که همسرم رو در آغوش گرفتم و پا به خانه گذاشتم موظفم که تا لحظه مرگ همون طور اون رو در آغوش حمایت خودم داشته باشم. "دوی" انگار تازه از خواب بیدار شده باشه در حالی که فریاد می زد در رو محکم کوبید و رفت.
من از پله ها پایین اومدم سوار ماشین شدم و به گل فروشی رفتم.
یک سبد گل زیبا و معطر برای همسرم سفارش دادم.
دختر گل فروش پرسید: چه متنی روی سبد گل تون می نویسید؟
و من در حالی که لبخند می زدم نوشتم : از امروز صبح, تو رو در آغوش مهرم می گیرم و حمل می کنم, تو روبا پاهای عشق راه می برم, تا زمانی که مرگ, ما دو نفر رو از هم جدا کنه.
************ ********* ********* ********* **
جزئیات ظریفی توی زندگی ما هست که از اهمیت فوق العلاده ای برخورداره, مسائل و نکاتی که برای تداوم و یک رابطه, مهم و ارزشمندند.
این مسایل خانه مجلل, پول, ماشین و مسایلی از این قبیل نیست.
این ها هیچ کدوم به تنهایی و به خودی خود شادی افرین نیستند.
پس در زندگی سعی کنید:
زمانی رو صرف پیدا کردن شیرینی ها و لذت های ساده زندگی تون کنید.
چیزهایی رو که از یاد بردید, یادآوری و تکرار کنید و هر کاری رو که باعث ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بیشتر و بیشتر بین شما و همسرتون می شه, انجام بدید.
زندگی خود به خود دوام پیدا نمی کنه.
این شما هستید که باید باعث تداوم زندگی تون بشید.
اگر این داستان رو برای فرد دیگه ای نقل نکنید هیچ انفاق نمی افته, اما یادتون باشه که اگه این کار رو بکنید شاید یک زندگی رو نجات بدید .
جمله روز : دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .


زندگی شما میتواند به زیبایی رویاهایتان باشد. فقط باید باور داشته باشید که میتوانید کارهای سادهای انجام دهید. در زیر لیستی از کارهایی که میتوانید برای داشتن زندگی شادتر انجام دهید، اورده شده است. هر روز انها را به کار بگیرید و از زندگی خود لذت ببرید.
سلامتی
1- اب فراوان بنوشید.
2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
3- از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4- با این 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)،Enthusiasm (شور و اشتیاق)، Empathy (دلسوزی و همدلی).
5- از نماز و دعا کمک بگیرید.
6- بیشتر بازی کنید.
7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9- 7 ساعت بخوابید.
10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید.
شخصیت
11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید، شما نمیدانید که بین انها چه میگذرد.
12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14- خیلی خود را جدی نگیرید.
15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16- وقتی بیدار هستید بیشتر خیالپردازی کنید.
17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
18- گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار ارامش زمان حال شما را از بین میبرد.
19- زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
22- بدانید که زندگی به مدرسهای میماند که باید در ان چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند.
23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.
24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. گاهی مخالفت هم وجود دارد.
جامعه
25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.
29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.
30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری میکنند، به شما مربوط نیست.
31- زمان بیماری، شغل شما به کمک شما نمیاید، بلکه دوستان شما به شما مدد میرسانند، پس با انها در ارتباط باشید.
زندگی
32- کارهای مثبت انجام دهید.
33- از هر چیز غیر مفید و زشت دوری بجویید.
34- خداوند درمانگر هر چیزی است. (ذکر خدا شفای هر دردی است.)
35- هر موقعیتی، خوب یا بد، گذراست.
36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
37- همین که صبح از خواب بیدار میشوید، باید از خداوند تشکر کنید.
38- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.
تفاوت شخصیتی افراد از روی ماه تولد
در کارهاي خصوصي متولدين فروردين ماه دخالت نکنيد
متولدين فروردين ماه به دنبال ارضاي خواستهها وتوقعات خود هستند و در اين زمينه، بسيار خودمحور و خودبين به شمار ميآيند. هرگز نگذاريد متولدين فروردين ماه به راحتي دل شما را به دست آورند، وگرنه به همان آساني نيز شما را از دست خواهند داد و تا ابد فراموشتان ميکنند. آنها به سمت افرادي جذب ميشوند که شخصيتي مستقل و آزاده از خود بروز دهند.. هر روز براي آنها به منزله آغازي جديد است، پس خودتان را آماده مواجهه با هر واکنش غيرمنتظره از سوي آنها کنيد. در مقابل آنها، سربلند و مغرور ظاهر شويد. هميشه آنها را تحسين کنيد و به وجودشان افتخار نماييد. هرگز مزاحم آنها نشويد و در کارهاي خصوصيشان دخالت نکنيد. آنها را مورد انتقاد قرار ندهيد و دوستانشان را هم بپذيريد و از آنها خرده نگيريد. هرگز از آنها پول قرض نگيريد. اگر به درخواستهاي آنها، پاسخ منفي دهيد، بايد منتظر مشاهده واکنشهايي بسيار تند و غيرمنطقي از سوي آنها باشيد
حس حسادت ارديبهشتيها را تحريک نکنيد
متولدين ارديبهشت تابع احساسات و عواطف درونيشان هستند و در عين حال به احساسات طرف مقابلشان نيز احترام کامل ميگذارند. از اين رو، همسران آنها بسيار خوشبخت خواهند بود. آنها عاشق مواد غذايي هستند و غذا خوردن، براي آنها بسيار محترم است، پس تا جاي ممکن، غذاهاي مورد علاقهشان را بپزيد. براي راه يافتن به قلب آنها محيطي خيالانگيز به همراه يک موسيقي رمانتيک و آرام و چند شمع در گوشهاي فراهم آوريد محبت کردن ولي لي به لا لا گذاشتن آنها را هرگز فراموش نکنيد. آنها هميشه و در همه حال به ياد دوستانشان هستند و هر گز نميگذارند که آنها به حال خود رها شوند. پس، شما هم در همه حال حامي و ياور آنها باشيد . آنها بسيار سخاوتمند هستند، به خصوص نسبت به همسر و عزيزانشان، پس انتظار گرفتن هداياي متعدد را از سوي آنها داشته باشيد. بيجهت و ناخالصانه آنها را تحسين نکنيد. آنها در هنگام آغاز اين ارتباط، بسيار کند و تدريجي پيش ميروند پس اگر صبر و حوصله به خرج دهيد، با صميميت و محبت عميق و خالصانه و ابدي آنها مواجه خواهيد شد. هرگز و تحت هيچ شرايطي، به آنها دروغ نگوييد، آنها هيچ وقت نميتوانند افراد دروغگو را ببخشند. آنها افرادي وابسته و احساساتي هستند و همسري مثل خود ميخواهند. هرگز آنها را به اجبار وادار به گرفتن تصميم نکنيد، وگرنه تبديل به افرادي لجوج و بسيار سرسخت ميشوند. ارديبهشتيها زماني ارتباطي را آغاز ميکنند که مطمئن باشند که تا ابد آن را حفظ خواهند کرد. هرگز و تحت هيچ شرايطي حس حسادت آنها را تحريک نکنيد وگرنه تا ابد آنها را از دست خواهيد داد
خرداديها به سمت افرادي فرهيخته جذب مي شوند
متولدين خردادماه از راههاي عجيب و پيشبيني نشده، به دنبال ارضاي خواستههاي خود و دستيابي به محبت هستند. آنها از داشتن دوستان متعدد و ارتباطات متفاوت به وجد ميآيند. براي راه يافتن به قلب آنها، بايد سخت تلاش کنيد، چون آنها از دست و پنجه نرم کردن با هر چالشي لذت وافر ميبرند. آنها ذاتا به سمت افراد فرهيخته و صاحب نظر جذب ميشوند. آنها از گفتوگوهاي طولاني شب هنگام لذت ميبرند. اگر مايليد ارتباطتان را با آنها حفظ کنيد، بايد گاه و بيگاه آنها را به حال خود رها کنيد و در حقيقت، آنها را از آزادي طبيعيشان محروم نسازيد. هميشه چيزهاي تازه و جديدي برايشان فراهم آوريد تا دچار يکنواختي در يک ارتباط نشوند، در غير اين صورت به محض کسل شدن از طرف مقابلشان دل زده ميشوند و بيدرنگ، آن ارتباط را قطع ميکنند. زماني که آنها با شما حرف ميزنند، شنونده خوبي برايشان باشيد. از پيروي از آداب قديمي و کهنه دست بکشيد و در عوض با جريان نوين روز پيش برويد تا هميشه در قلبشان جاي خاصي داشته باشيد
تحت هيچ شرايطي متولد تير ماه را دست نيندازيد
متولدين تير ماه براي ارضاي خواسته خود به دنبال عشق و محبت خالص، حقيقي و ابدي هستند. آنها از دريافت گل و هداياي مختلف لذت زياد ميبرند. به آنها توجه زيادي نشان دهيد از اين که ساعات طولاني را با همسر يا عزيزانشان در محيطي صميمي و گرم سپري کنند، خيلي به وجد ميآيند. آنها عاشق خانه و خانوادهشان هستند. هميشه تاريخهاي مهم مثل سالگرد تولد، ازدواج يا اولين روز آشناييتان را به ياد داشته باشيد و به آنها هديه بدهيد. آنها دوست دارند مورد عشق و علاقه کامل طرف مقابلشان قرار بگيرند پس به آنها عشق بي قيد و شرط بورزيد و محبت کنيد. آنها از دريافت کارتهاي تبريک در مواقع مختلف لذت ميبرند. هرگز و تحت هيچ شرايطي، آنها را دست نياندازيد و مسخرهشان نکنيد. ممکن است شوخيهاي شما را خيلي جدي بگيرند و احساساتشان خدشهدار شود. اگر موقعيت و شرايط مناسب در اختيار آنها قرار بگيرد، ممکن است برخي مواقع خاص تبديل به افرادي فريب کار شوند. آنها روابط دوستانه تدريجي را ترجيح ميدهند. همواره به اعضاي خانواده آنها احترام بگذاريد تا مورد احترام آنها قرار بگيريد
مردادي ها عاشق دريافت گل و هديه و توجه هستند
متولدين مرداد ماه براي ارضاي خواستههاي خود مايلند همواره و تحت هر شرايطي مورد تاييد و تحسين قرار بگيرند و محبت و حمايت محض طرف مقابلشان را خواهانند. هميشه اطمينان حاصل کنيد که از زيبايي آنها به حد کافي تعريف و تمجيد به عمل ميآوريد. آنها عاشق دريافت گل و هداياي مختلف هستند. آنها مايلند هميشه و در همه حال، کانون توجهات افراد را به خود اختصاص دهند. از اين رو در يک رستوران، ميزها و صندليهاي وسط را انتخاب ميکنند تا در معرض ديد همه قرار بگيرند. آنها افرادي بسيار پر جنب وجوش و فعال هستند، از اين رو ساعات خوابشان کمتر از حد معمول است. در کنار آنها تا جاي ممکن مطيع و فرمانبردار باشيد چرا که آنها خواهان برخورداري از تسلط کامل در يک ارتباط هستند. آنها از برقراري مراودات متعدد لذت ميبرند و اهل معاشرت و گفت و گو با اطرافيان هستند، ولي دوست ندارند که طرف مقابلشان را در چنين وضعيتي مشاهده کنند. همواره به آنها ابراز علاقه کنيد و بگوييد که چقدر برايتان ارزشمند هستند. اگر به آنها بياعتنايي و بيتوجهي نشان دهيد، بيدرنگ با طغيانهاي بيامان و غيرقابل کنترل آنها مواجهه ميشويد. هميشه کاري کنيد که آنها در کانون توجهات قرار بگيرند، وگرنه احساس حسادت شديدي به سراغشان ميآيد آنها هميشه از غرور، نخوت و تکبر کاذبي برخوردارند، پس به جاي سعي در عوض کردنشان بهتر است اين خصيصهشان را به همان شکل بپذيريد و همواره اين احساس را در آنها تقويت کني
شهريوري ها و يک زندگي آرام و بدون ماجرا
متولدين شهريور ماه براي ارضاي خواستههاي خود با احتياط کامل، سنجيده، عقلايي و تدريجي عمل ميکنند آنها خواهان مشاهده حد کمال در طرف مقابلشان هستند. در کنار آنها، صبر و شکيبايي را ياد خواهيد گرفت و به همان شکل با آنها بايد رفتار کنند. از آن جايي که آنها از به هم ريختگي، بينظمي و شلوغي بيزارند بايد هميشه محل زندگيشان را تميز و مرتب نگه داريد.. آنها فقط خواهان عشق و محبت از سوي عزيزانشان نيستند، بايد اطمينان حاصل کنند که شما صميميترين و بهترين دوستشان نيز هستيد. هرگز به زور خوراکياي به آنها ندهيد که دوست ندارند، چون آنها نسبت به برنامه غذايي و سلامت و تندرستيشان بسيار حساس هستند. آنها خواهان برخورداري از يک زندگي آرام و بدون ماجرا هستند، از اين رو دوست ندارند در کانون توجهات قرار بگيرند
براي هر تصميمي به متولد مهر ماه فرصت دهيد
متولدين مهرماه براي ارضاي خواستههاي خود به دنبال ابراز علاقههاي آتشين و صميمانه هستند و از محيطهاي رمانتيک و خيالانگيز لذت زيادي ميبرند. اگر ميخواهيد راهي به قلب آنها باز کنيد، بايستي ميزان علاقهتان را نسبت به انواع هنرها و موسيقي افزايش دهيد، در اين صورت مورد تحسين آنها خواهيد گرفت هميشه و در همه حال از آنها تعريف و تمجيد به عمل آوريد. قبل از شروع هر کاري، عقيده و نظر آنها را بپرسيد، چون هميشه و در هر زمينهاي حرفي براي گفتن دارند آنها افرادي تعلل ورز و مسامحه کار هستند و گاهي بيجهت امروز و فردا ميکنند و انجام برخي از کارها را پشت گوش مياندازند. از اين رو، در تصميمگيريها تا حدي مغرور و متکبر ميشوند. ولي بهتر است در اين طور مواقع به روي خودتان نياوريد و اعتراضي نکنيد. آنها بايد براي گرفتن هر تصميمي مدت زيادي فکر کنند و به زمان زيادي در اين زمينه نياز دارند
آباني ها سريع دل بسته و سريع تر دل ميکنند
متولدين آبان ماه براي ارضاي خواستههاي خود گاهي نسنجيده و آني عمل ميکنند. در واقع، به همان سرعتي که دل ميبازند، سريعتر دل ميکنند! آنها معمولا خواهان عشق در يک نگاه هستند و به سرعت عاشق ميشوند. هميشه آماده باشيد تا در مورد عميقترين خواستههاي دروني، اسرار زندگي و روياهاي شخصيتان با آنها صحبت و تبادل نظر کنيد. آنها خواهان مشاهده شور و شوق وافر در وجودتان هستند. آنها عاشق سفر و تفريح هستند و اگر پا به پاي آنها پيش نرويد، بدون شک ترکتان ميکنند. آنها در هنگام کار مايلند موسيقي بلندي بشنوند. مردان متولد آبان ماه مايلند در طول روز هزاران مرتبه از شما ابراز علاقه ببينند تا خيالشان راحت شود. هرگز و تحت هيچ شرايطي حس حسادت آنها را تحريک نکنيد، وگرنه با واکنشي به مراتب بدتر از سوي آنها مواجهه خواهيد شد. به سرعت و قبل از آن که دريابيد چه اتفاقي افتاده ترکتان ميکنند. در حقيقت، سريع دل بستن و سريعتر دل کندن، يکي از عادات هميشگي آنها محسوب ميشود
متولد آذر ماه عاشق پياده روي و پيک نيک است
متولدين آذر ماه براي ارضاي خواستههاي خود، به دنبال يادآوريهاي مداوم هستند. به آنها آزادي کامل دهيد و هرگز مانع پيشرفت و موفقيتشان نشويد. آنها از پيادهرويهاي طولاني در کنار ساحل و مناطق خوش آب و هوا و ييلاقي لذت ميبرند. آنها از سفرهاي کوتاه و پيکنيکي لذت ميبرند و مايلند تعطيلات آخر هفتهشان را خارج از شهر سپري کنند. آنها از افراد سرزنده، پرتحرک، شاد و پرشور خوششان ميآيد اگر در کنارشان حالت غمگين و دل مُرده به خود بگيريد، در واقع به دست خود آنها را فراري دادهايد. آنها از سربه سر گذاشتن با ديگران لذت ميبرند و اهل لطيفهگويي و مزاح هستند، پس شما هم اين ويژگيها را در خود تقويت نماييد هرگز اشتباهات و خطاهايشان را به خودشان گوشزد نکنيد وگرنه به شدت آزرده خاطر و دلخور ميشوند. آنها از فضاهاي کوچک، محدود و سربسته بدشان ميآيد. هرگز آنها را با عجله و شتاب زده وادار به انجام کاري نکنيد، آنها براي انجام هر کاري به زمان نياز دارند و بايستي با آرامش خاطر کامل هر کاري را صورت دهند
سرقول خود به دي ماهي ها بمانيد
متولدين دي ماه براي ارضاي خواستههاي خود ابتدا، بايستي فکر و ذهنشان را سر وسامان دهند تا توجه و حواسشان روي موضوع خاصي متمرکز شود. سر و وضع ظاهري براي آنها، از اهميت خيلي زيادي برخوردار است، از اين رو براي راه يافتن به قلبشان بايد دريابيد که چه چيزي را دوست دارند و سپس خود را به آن شکل در آوريد. آنها علاقه شديدي به کارشان دارند و شما هم بايستي به شغل و پيشه آنها اهميت زيادي بدهيد. آنها خواهان دريافت هديه هستند، ولي تنها از گرفتن کادوهاي گرانقيمت به وجد ميآيند. هرگز و تحت هيچ شرايطي اعصابشان را خرد نکنيد چون بسيار خشمگين و بدخلق ميشوند و طغيانهاي عصبانيتشان غير قابل کنترل است. آنها در پذيرفتن هر گونه مسئوليت و تعهدي، بسيار کند عمل ميکنند پس صبر و حوصله زياد به خرج دهيد. زماني که در کنارشان در جمعي هستيد، حسابي مراقب اعمال و رفتارشان باشيد، چرا که از خجالت زده و شرمنده شدن در مقابل ديگران بيزارند. هميشه و تحت هر شرايطي سر قولي که با آنها ميبنديد بايستيد و زير عهد و پيمانتان نزنید
بهمني ها حساس و نکته سنج
متولدين بهمن ماه براي ارضاي خواستههاي خود، نياز به شريکي ماجراجو دارند. آنها براي پيشرفت و موفقيت به فضاي عمل گستردهاي نياز دارند، و گرنه غمگين و افسرده ميشوند. آنها از درگير در علتها و معلولها لذت ميبرند. پس، طوري عمل کنيد که نشان دهيد که به اين علاقهشان اهميت ميگذاريد. آنها از چيزهاي پيشبيني نشده و غيرمترقبه لذت ميبرند و دوست دارند که گاه و بيگاه غافلگير شوند. آنها در کل از هر چيز نامتعارف و منحصر به فردي به وجد ميآيند . آنها از صحبت و گفت و گو لذت ميبرند، پس در هنگام صحبتشان، آنها را تشويق به ادامه دادن کنيد. نسبت به آنها خيلي سختگير و موشکافانه عمل نکنيد وگرنه دست و پاي خود را گم ميکنند. در عين حال تمايل به پرحرفي و به اصطلاح رودهدرازي کردن در آنها وجود دارد در هنگام صحبت از آنها حسابي مراقب سخناني باشيد که به زبان ميآوريد، چون بيش از حد حساس و نکتهسنج هستند. هرگز و تحت هيچ شرايطي درصدد عوض کردن عقيده آنها بر نياييد، چون آنها ميتوانند بسيار سرسخت و يکدنده شوند
متولد اسفند را به تماشاي فيلم اکشن نبريد
متولدين اسفند ماه براي ارضاي خواستههاي خود، به وفور تغيير عقيده ميدهند و از اين شاخه به آن شاخه ميپرند و گاهي اوقات رفيق نيمه راه شما ميشوند. آنها از تماشاي تئاتر و بازديد از موزهها لذت ميبرند و اين مکانها در واقع پاتوق مورد علاقهشان محسوب ميشوند. آنها از تماشاي فيلمهاي سوزناک و رمانتيک به وجد ميآيند، از اين رو هرگز آنها را به تماشاي فيلمهاي اکشن و پر زد و خورد نبريد. آنها هرگز از يافتن نيمه گمشده خود نااميد نميشوند و تا او را نيابند، دست از تلاش سرسختانه خود بر نميدارند. تحت هر شرايطي بايد با آنها احساساتي و عاطفي برخورد کنيد تا عميقا آزردهخاطر و دلخور نشوند. هرگز با خشونت با آنها رفتار نکنيد. آنها علاقه چندان به حل و فصل مسايل مالي ندارند و ترجيح ميدهند که اين طور مسايل را به شريک زندگيشان بسپارند و خود از آن دور بمانند. آنها افرادي خيالپرداز هستند که به جاي زندگي در دنياي مادي، در عالم معنويت به سر ميبرند. اگر ميخواهيد هديهاي به آنها بدهيد که مورد توجهشان قرار بگيرد، بهتر است چيزي هنري مثل يک تابلوي زيباي نقاشي برايشان بخريد. آنها مايلند مثل شاهزادهها زندگي کنند و به همراه چند شاخه گل رز در حالي که مقابلشان زانو زدهايد از آنها خواستگاري کنيد. بله، آنها مثل سيندرلاي قصهها منتظر شاهزادهاي سوار بر اسب سپيد هستند و همواره خود را در قصر روياهايشان مجسم ميکنند
در فرهنگ چینی ها مانند فرهنگ ما ایرانیها فال وجود داره (مثل فال حافظ). با این تفاوت که اونا به جای اشعار از شکل استفاده میکنن. اونا 4 تا سکه دارن. اونا رو 6 بار مثل تاس پرتاب میکنن و شکلش رو روی یک ورق میکشن. بعد شکل بدست اومده رو با اشکالی که توی کتابشون وجود داره تطبیق میدن تا معنی رو پیدا کنن. شخصی به نام "ترنس مکنا" این کتاب رو بر روی یک نمودار رسم کرد و اتفاقی پی به یک الگویی در اون برد. که تمام اتفاقات مهم این قر ن و قرن گذشته در قسمت ماکسیمم نمودار قر ار دارن مثل روز 11 سپتامبر. جالب اینجاست که این نمودار در روز 21 دسامبر 2012 تموم میشه.
در تاریخ باستان روم تقویم بسیار دقیقی وجود داره که در آن زمان مردم از اون استفاده میکردن و حتی با استفاده از اون پیشگویی میکردن. اتفاقا این تقویم یاستانی هم در روز 21 دسامبر 2012 تموم میشه و ادامه نداره.
در سال 1990 برنامه نویسان برنامه کامپیوتری را توسعه دادن به نام "Web.bot".این برنامه برای توسعه دادن و افزایش سهام شرکتها بود بدین طریق که با جستجو کردن کل وب سهام اینده رو پیش بینی میکرد. اما بعد از مدتی برنامه نویسان متوجه شدن که این برنامه چیزی بیشتر از سهام رو پیش بینی مینه. این برنامه به طور نا واضح واقعه 11 سپتامبر و واقعه خاموشی کامل که در سال 2003 در آمریکای شمالی رخ داد رو پیشبینی کرد. بر طبق این برنامه سال 2012 همه چیز نابود میشه و از هم متلاشی میشه.
ناسا موفق به کشف سیاره ای شده به نام "Nibiru" که در یک مدار عظیم به دور منطومه شمسی میچرخه و اندازش یک چهارم زمینه. این سیاره در 21 دسامبر سال 2012 با زمین برخورد میکنه و یک انفجار عظیم به وجود میاره. به طوری که در تمام دنیا آبهای اقیانوسها باعث خرابی کامل میشن(Tsunami) و زمین لرزه ای بسیار عظیم همه چیز رو در هم میکوبه و حیات روی زمین به پایان میرسه.
نظریه دیگری هست که راجع به جا به جا شدن قطبهای شمالی و جنوبی زمین صحبت میکنه (Polar Shift). این نظریه که به طور علمی ثابت شده (انیشتین) بیان میکنه که حدودا در هر 25000 سال قطبهای مثبت و منفی زمین در طی چند روز جابه جا میشن و زمین زندگی جدیدی رو شروع میکنه. بر طبق این نظریه زمین در دسامبر 2012 این واقعه را بعد 25000 سال دوباره تجربه میکنه, 2/3 حیات از بین میره و زمین با شکلی جدید و با 1/3 حیات باقیمانده زندگی و دوران جدیدی رو شروع میکنه
چگونه غم جدایی را تحمل کنیم
در چرخه طبیعت ، پدیده از دست دادن ، عنصری ضروری و در خور توجه است . غنچه های گل سرخ در پی استحاله جوانه ها ، سبز شدن گیاه در پی دگردیسی دانه و آغاز روز در پی رفتن شب پدید می آید . این همه حکایت از بازآفرینی های مکرری دارد که در پی هر از دست رفتن در چرخه آفرینش پدید می آید .
همین حالت در زندگی انسان نیز وجود دارد . بندرت می توان در زندگی به دست آوردنی را یافت که از دست دادنی را به همراه نداشته باشد .
با این پیشینه ذهنی می توان به شناسایی انواع خلا های عاطفی پیش آمده در زندگی پرداخت . برای مصادیق از دست دادن های آشکار می توان به مواردی همچون مرگ عزیزان ، قطع رابطه عاشقانه ، جدایی و طلاق ، اخراج از کار ، بی پولی ، و...اشاره کرد .
احساس تردید میان داشتن و نداشتن نیز خود نوعی از دست دادن است ، حتی اگر اوضاع بهبود یابد . بطور مثال : فرد مورد علاقه تان با شما تماس بگیرد و دو باره به عشق ابدی خود اعتراف کند و ... باز هم این حس سرگردانی و تردید وجود دارد و باید این تردید را نوعی از دست دادن تلقی کنیم .
چنانچه در مرز بین داشتن و نداشتن هستید و در این میان احساسی ناپیدا در شما نوید امید می دهد ، بهتر است به جای پرداختن به این احساس امیدواری متزلزل ، آن را خاتمه دهید و این پایان را به ترتیبی اعلام و به ادامه زندگی و رشد و شکوفایی خود بپردازید
احساسی که پس از هر از دست دادن پدید می آید
علاوه بر احساس درد ، افسردگی و اندوهی که آشکارا در فرد پدید می آید ؛ واکنش های دیگری نیز بر اثر از دست دادن گریبانگیر فرد می شود که از آن جمله می توان به احساس درماندگی ، هراس ، خلاء ، ناامیدی ، بدبینی ، بیقراری ، خشم ، گناه ، آسیب پذیری و همچنین از دست دادن تمرکز ، امیدواری ، انگیزه و انرژی و نیز بی اشتهایی یا پر خوری ، کم خوابی یا پر خوابی ، تغییراتی در انگیزه جنسی و در نهایت بی حوصلگی و خستگی ، کندی در محاوره و راه رفتن اشاره نمود که در طول مرحله از دست دادن و یا پس از آن ، انتظار بروز تمامی این علائم یا بخشی از آنها طبیعی است .
این حالات ، بخشی از روند طبیعی بهبود یافتن تدریجی جسم است . بهتر است با این تغییرات مبارزه نکنید ، بلکه آنها را لمس کنید .
مراحل بهبودی
عوارض ناشی از پدیده از دست دادن در افراد طی سه مرحله بطور متمایز و همزمان بهبود خواهد یافت . این مراحل عبارتند از :
1 - شوک یا ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی
2 - ترس ، خشم ، افسردگی
3 - درک ، پذیرش ، پیشروی
ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی
ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم `چی ؟` و ` آه ، نه ! ` است . گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود .
ترس ، خشم ، افسردگی
ترس ، خشم و افسردگی ، حالات و واکنش هایی هستند که با پدیده ` از دست دادن ` ارتباط نزدیکی دارند . اگر اندوه ، ترس و ناامیدی هر از گاه بر شما هجوم آورد ، همراهی اش کنید ، اما نه برای زمانی طولانی . آن را بپذیرید ، اما خود دعوتش نکنید .
درک ، پذیرش ، پیشروی
زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم پذیرفته و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد . در موقع بتدریج قادر خواهیم بود سه مرحله بهبودی را بدون توجه به فقدان از دست رفته مان پشت سر بگذاریم .
بهتر است بدانیم از دست دادن ، از دست دادن است ؛ مهم نیست علت آن چه باشد . هر گاه کسی یا چیزی را که دوست می داریم از ما گرفته شود و یا به ما داده نشود ، معنای آن دوری و از دست دادن است . تنها نکته مهم در درمان انواع مختلف از دست دادن ها ، عمق احساس اندوه و مدت زمانی است که صرف درمان آن می شود . هر چه از دست رفته مان عزیزتر باشد ، شدت اندوه ما نیز بیشتر خواهد بود و نیز برای گذر از مرحله ای به مرحله دیگر مدت زمان بیشتری صرف می شود .در از دست دادن های جزیی ( مانند گم کردن شی مورد علاقه ) ممکن است ، سه مرحله کسب بهبودی ظرف چند دقیقه به وقوع بپیوندد ، در حالی که برای از دست دادن های بزرگی ( مانند فرد مورد علاقه ) گاهی سال ها زمان صرف شود .
زنده خواهید ماند
بدون شک بهبود خواهید یافت . مسیر بهبودی نیز همچون روند زندگی ، آغاز ، میانه و پایانی داشته که بهتر است از ابتدا به یاد داشته باشید که پایانی نیز وجود دارد و چندان دور نیست . مطمئن باشید بهبود خواهید یافت ؛ زیرا طبیعت یاوری است قدرتمند که جانب شما را دارد . همواره به خود بگویید :` من زنده ام و زنده خواهم ماند . ` حقیقت دارد ، زنده ای و زنده خواهی ماند .
جدایی را بپذیرید!
بی گمان تلاش وسیعی برای باور و یا انکار وقوع حادثه جدایی از خود بروز خواهید داد . اما بهتر است حقیقت را بپذیرید و بدانید که واقعا یک جدایی در زندگی شما رخ داده است . ممکن است از خود سوال کنید که آیا به اندازه کافی توانایی تحمل این مصیبت را دارید ؟ بهتر است بدانید که شما به اندازه کافی نیرومند هستید . زندگی نیز جریان داشته و شما در آن حضور دارید .
این رنج فقط از آن شما نیست
شکست و از دست دادن ، بخشی از زندگی ، زنده بودن و انسان بودن است که همگان آن را تجربه کرده اند ؛ تنها وظیفه ما این است که مسیر شکست به پیروزی را تا حد امکان سریع ، به نرمی و با شهامت پشت سر بگذاریم .
بهتر است بدانید که در این راه تنها نیستید . بیش از شش میلیارد نفر در این کره خاکی ، همچون شما در دوران فراق بسر می برند و بد نیست بدانید که وجود همدلی در رنجی مشترک ، از شدت درد آن می کاهد .
احساساتی بودن خوب است
اگر احساس سردرگمی و کرختی می کنید ، نگران نباشید . پس از هر از دست دادنی ، ممکن است تا مد تها در حالت شوک به سر برید . از این حالت وحشت نکنید . ممکن است از خود بپرسی : ` آیا موفق خواهم شد ؟ ` ، ` آیا دوباره عاشق خواهم شد ؟ ` ، ` ممکن است یک بار دیگر به چیزی دل ببندم ؟ ` این سوال ها و نظیر اینها ، نگرانی های آشنایی هستند که در پی ` از دست دادن ` ایجاد می شوند ، می توانید آنها را حس کنید ، اما بهتر است باورشان نکنید . گاه پیش می آید که هیچ احساسی نداشته باشید که این هم جای نگرانی ندارد .
ممکن است در طول این دوره احساسات و حالاتی چون غم ، خشم ، شکست ، فرسودگی ، آشفتگی ، گمگشتگی ، باختن ، بلاتکلیفی ، درهم شکستگی ، پستی ، گیجی ، حماقت ، نفرت شدید از خود و دیگران ، حسد ، میل به خودکشی ( احساش خوب است ، اما عمل به آن اشتباه است ) ، افسار گسیختگی ، تهوع ، عصبانیت شدید و ... در شما پدید آید که همگی آنها بخشی از روند رو به بهبودی شماست . بگذارید با احساس آنها بهبود یابید ، نگران نباشید .
خود را محکوم و تحقیر نکنید !
شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ، بهتر است نگران نباشید ؛ زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید . نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید و خود را با ` اگرهایی ` چون ` اگر این کار را نکرده یا کرده بودم ، در این وضعیت اسفناک عاطفی قرار نمی گرفتم ` تنبیه کنید .
طبع شما بلند تد از زخم عاطفی کوچکی است که اکنون گریبانگیر شما است . آن را رها کنید و بدانید که : در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست .
----------------------------------------------
خنده مانند خورشیدی است که حالت یخ چهره ها را آب می کند.
ویکتور هوگو
اصولا میزان قدرت سازگاری فرد را با محیط اطرافش می توان به نسبت توانایی اش در خندیدن و خنداندن دیگران سنجید.
امانوئل کانت
کمک گرفتن از خنده و طنز در طب معجزه کرده است .
ویلیام فرای
خنده '' آرام بخشی بدون عوارض جانبی.
آرنولد گلاسکو
20 ثانیه خنده شدید '' حتی اگر مصنوعی باشد '' به سرعت قلب را به 3 تا 5 دقیقه فعالیت مثبت وا می دارد.
ملکوم دی چیزل
خنده از ته دل بمبی است که در جای مناسبی فرود آمده باشد و نیز به انفجاری شبیه است که فشارهای درونی را بیرون می ریزد.
ناشناس
مردی که سبب خنده انها می شود'' میزان رای بیشتری را بخود اختصاص می دهد تا مردی که آنها را به تفکر وا می دارد.
ملکوم دی چیزل
کسی که شاد وخندان است '' همیشه وسیله شاد وخندان را پیدا می کند.
شو پنهارو
فکر خود را به شادی و خوشحالی عادت دهید تا هزاران دردسر از شما دور شود.
شکسپیر
انرژی وقتی کاهش می یابد که افکارتان سست می شود '' بنابراین با اشتیاق '' تفکر خود را هشیار نگاه دارید.
نورمن پیل
دقیقا به همان نسبتی که سرور می بخشید '' آن را کسب خواهید کرد. اگر آن را برای خود نگاه دارید '' از میان میرود.
نورمن پیل
آیا میخواهم شاد باشم یا ترجیح می دهم حق با من باشد.
جرالد جم پولسکی
اگر کسی لباس شما را به خاطر داشته باشد ولی لبخند شما را فراموش کرده باشد '' بدین معنی است که : شما به اندازه کافی لبخند نزده اید.
پرومود باترا
از این پس به هیچ عنوان بدون تبسم از منزل خارج نشوید. از همه مهمتر اینکه در تنهایی نیز متبسم باشید .
م .حورایی
هر زمان حس می کنم مردم به رویم لبخند نمی زنند '' خودم شروع به لبخند زدن وخوش و بش با آنان می کنم . و ناگهان به طرز معجزه آسایی '' پیرامونم پر از انسان هایی می شودکه لبخند بر لب دارند.
رابرت کیوساکی
خنده در حکم فنری است که ضربه های زندگی را ملایم می کند.
مرتاض برا
خیلی زود یاد گرفتم که وقتی دیگران را می خندانم '' آنان از من خوششان می آید . هرگز این درس را فراموش نمی کنم .
آرت بوخوالد
بهتر است آدم به زندگی بخندند تا اینکه برایش گریه کند.
سنکا
تبسم لحظه ای بیش پایدار نیست ولی یاد آن در سراسر عمر باقی می ماند.
حلت
اگر می خواهی خوشبخت باشی '' برای خوشبختی دیگران بکوش زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم '' به دل ما بر می گردد.
لودویک بتهوون
برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
جکسون براون
خوشبختی '' شادی و نشاط مسری است '' پس همواره سعی کن با افراد گشاده رو '' دلشاد و خوشبین معاشرت کنی .
ویکتور پوشه
ثروتمندترین افراد '' کسی است که تفریحات ولذتهای او از همه ارزانتر باشد.
تورو
ما نمی دانیم چگونه جشن بگیریم '' زیرا که نمیدانیم چه چیزی را جشن بگیریم.
پیتر بروک
اگر میخواهید خودتان شاد باشید '' فرد دیگری را شاد کنید.
ریچارد دنی
همه درها به سوی شخص خندان باز است وشخص با نشاط همه جا را در اختیار دارد '' اما اشخاص اخمو و بد اخلاق برای ورود به جایی مجبورند به در بسته فشار بیاورند.
اریسون اسوت مارون
دنیا با انسان معامله متقابل می کند . اگر بخندید '' به روی شما می خندد و اگر چین به ابرو بیندازد '' او هم مقابل شما ابر در هم می کشد.
زبمرمان
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشکهایش را پاک میکرد و فنجانی قهوه مینوشید پیدا کرد ...
در حالی که داخل آشپزخانه میشد پرسید: چی شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟!
زن که حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشمهایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه...
شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!
زن در حالی که روی صندلی کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!
مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی یا ۲۰ سال میفرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...!
مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم!
((=

خدا رو می خوام نه واسه اینکه ازش چیزی بخوام
خدا رو می خوام نه واسه مشکل و حل غصه هام
خدا رو دوست دارم نه واسه جهنم و بهشت
خدا رو دوست دارم ولی نه واسه زیبا و زشت
خدا رو می خوام نه واسه خودم که باشم یا برم
خدا رو می خوام نه واسه روزای تلخ آخرم
خدا رو می خوام نه واسه سکه و سکو یا مقام
خدا رو می خوام که فقط تو رو نگه داره برام
خدا رو دوست دارم واسه اینکه تو رو به من داده
خدا رو دوست دارم چون عاشق بودن و یادم داده
خدا رو دوست دارم چون عاشقا رو خیلی دوست داره
خدا رو دوست دارم چون عاشق رو تنها نمی گذاره
خدا رو دوست دارم واسه اینکه حواسش با منه
خدا رو دوست دارم آخه همیشه لبخند می زنه
خدا رو دوست دارم واسه اینکه من و تو با هم ایم
بزرگترین صبحانه جهان در سیدنی

روز گذشته بیش از شش هزار نفر از سکنه «سیدنی» و شهرهای اطراف با حضور بر روی پل مفروش «هاربر» در «سیدنی» در بزرگترین مهمانی صبحانه جهان شرکت کرده و نام خود را در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رساندند.
این اولین باری است که چنین مهمانی بزرگ و جالبی در جهان برگزار میشود. از طرفی، به دلیل این که مردم از این مهمانی استقبال خوبی انجام دادند، دولت استرالیا تصمیم دارد سال آینده نیز چنین رویدادی را تکرار کند.
در این مهمانی صبحانه جهان 150 داوطلب از این شش هزار نفر با مربا، نان تست شده، میوه و ماست پذیرایی کردند.
گفته میشود، قرار بود 200 هزار نفر در این مهمانی شرکت داشته باشند، اما به دلیل محدودیت جا، تنها سه هزار نفر در این جشن بزرگ شرکت کردند. از طرفی، این افراد از ساعت چهار صبح روز گذشته در محل پل «هاربر» حاضر بودند تا جزو کسانی باشند که در این مهمانی شرکت میکنند. همچنین برای برگزاری این جشن 920 هزار دلار هزینه صرف شده است.








